۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Hassle

ˈhæsl ˈhæsl

گذشته‌ی ساده:

hassled

شکل سوم:

hassled

سوم‌شخص مفرد:

hassles

وجه وصفی حال:

hassling

شکل جمع:

hassles

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun

(محاوره) بحث، مشاجره، دعوا، بگومگو، جر و بحث

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
verb - intransitive

(محاوره) بحث کردن، مشاجره کردن، دعوا کردن، بگومگو کردن

verb - transitive

(محاوره) اذیت کردن، مزاحم کسی شدن، ناراحت کردن

Don't keep hassling me!

دست از سرم بردار! / این‌قدر مزاحمم نشو!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hassle

  1. noun problem, fight
    Synonyms:
    difficulty trouble argument disagreement dispute struggle altercation quarrel bother fight row uproar commotion tumult turmoil wrangle squabble run-in tussle bickering inconvenience trial try clamor upset whirl
    Antonyms:
    peace agreement
  1. verb bother, harass
    Synonyms:
    annoy worry pester harass badger plague harry hound beleaguer argue dispute squabble wrangle bicker quibble argufy dun bedevil
    Antonyms:
    agree concur make peace

سوال‌های رایج hassle

گذشته‌ی ساده hassle چی میشه؟

گذشته‌ی ساده hassle در زبان انگلیسی hassled است.

شکل سوم hassle چی میشه؟

شکل سوم hassle در زبان انگلیسی hassled است.

شکل جمع hassle چی میشه؟

شکل جمع hassle در زبان انگلیسی hassles است.

وجه وصفی حال hassle چی میشه؟

وجه وصفی حال hassle در زبان انگلیسی hassling است.

سوم‌شخص مفرد hassle چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد hassle در زبان انگلیسی hassles است.

ارجاع به لغت hassle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hassle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hassle

لغات نزدیک hassle

پیشنهاد بهبود معانی