گذشتهی ساده:
bedevilledشکل سوم:
bedevilledسومشخص مفرد:
bedevilsوجه وصفی حال:
bedevillingدارای روح شیطانی کردن، (مجازاً) مسحور کردن، سحر و جادو کردن، اذیت کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The insects were bedeviling the horses.
حشرات اسبها را به ستوه آورده بودند.
The project was bedeviled from the very start.
از همان آغاز کار طرح با اشکال و بدبیاری مواجه شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bedevil» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bedevil