فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bedevil

bɪˈdevl bɪˈdevl

گذشته‌ی ساده:

bedevilled

شکل سوم:

bedevilled

سوم‌شخص مفرد:

bedevils

وجه وصفی حال:

bedevilling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

دارای روح شیطانی کردن، (مجازاً) مسحور کردن، سحر و جادو کردن، اذیت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The insects were bedeviling the horses.

حشرات اسبها را به ستوه آورده بودند.

The project was bedeviled from the very start.

از همان آغاز کار طرح با اشکال و بدبیاری مواجه شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bedevil

  1. verb plague
    Synonyms:
    annoy bother irritate harass bug badger provoke torment beset
    Antonyms:
    please make happy
  1. verb confuse
    Synonyms:
    muddle baffle bewilder fluster rattle unsettle unhinge
    Antonyms:
    explain clarify clear up

ارجاع به لغت bedevil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bedevil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bedevil

لغات نزدیک bedevil

پیشنهاد بهبود معانی