۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Bewilder

bɪˈwɪldər bɪˈwɪldə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bewildered
  • شکل سوم:

    bewildered
  • سوم‌شخص مفرد:

    bewilders
  • وجه وصفی حال:

    bewildering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
گیج کردن، سردرگم کردن، گم کردن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The fast movements of our forces bewildered the enemy.
- حرکات تند نیروهای ما دشمن را حیران کرد.
- the bewildering expansion of science in the last fifty years
- توسعه‌ی گیج‌کننده‌ی علم در پنجاه سال اخیر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bewilder

  1. verb confuse
    Synonyms:
    confuse puzzle mix up muddle perplex distract upset baffle fluster daze mystify rattle floor befuddle bemuse disconcert throw stupefy ball up snow stump addle confound mess with one’s head
    Antonyms:
    explain clear up orient

ارجاع به لغت bewilder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bewilder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bewilder

لغات نزدیک bewilder

پیشنهاد بهبود معانی