فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bewilder

bɪˈwɪldər bɪˈwɪldə

گذشته‌ی ساده:

bewildered

شکل سوم:

bewildered

سوم‌شخص مفرد:

bewilders

وجه وصفی حال:

bewildering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

گیج کردن، سردرگم کردن، گم کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The fast movements of our forces bewildered the enemy.

حرکات تند نیروهای ما دشمن را حیران کرد.

the bewildering expansion of science in the last fifty years

توسعه‌ی گیج‌کننده‌ی علم در پنجاه سال اخیر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bewilder

  1. verb confuse
    Synonyms:
    confuse puzzle mix up muddle perplex distract upset baffle fluster daze mystify rattle floor befuddle bemuse disconcert throw stupefy ball up snow stump addle confound mess with one’s head
    Antonyms:
    explain clear up orient

ارجاع به لغت bewilder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bewilder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bewilder

لغات نزدیک bewilder

پیشنهاد بهبود معانی