شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): mix-up
(با هم) اشتباه گرفتن
I always mix up my twin brothers because they look so similar.
همیشه برادران دوقلویم را با هم اشتباه میگیرم زیرا آنها بسیار شبیه به هم هستند.
The police officer mixed up the suspects' names and arrested the wrong person.
افسر پلیس اسامی مظنونان را با هم اشتباه گرفت و فرد اشتباهی را دستگیر کرد.
People mix us up and call us by each other's names.
مردم ما را با هم اشتباه میگیرند و هر یک را به نام دیگری صدا میزنند.
گیج کردن (کسی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The directions she gave him mixed him up.
نشانیهایی که به او داد، او را گیج کرد.
The instructions were so unclear that they completely mixed me up.
دستورالعملها آنقدر گنگ بودند که من را کاملاً گیج کردند.
به هم ریختن، درهمبرهم کردن، آشفته کردن، قاتیپاتی کردن یا شدن، نامنظم کردن
The sudden change in plans mixed up my schedule for the day.
تغییر ناگهانی در برنامهها برنامهی روز من را به هم ریخت.
The editors' corrections mixed up the text's meaning.
اصلاحات ویراستار معنی متن را آشفته کرد.
آشفتگی، بینظمی، بههمریختگی، اشتباه
There was a mix-up in the airport and I ended up on the wrong plane.
در فرودگاه بینظمی روی داد و درنتیجه من سوار هواپیمای اشتباهی شدم.
The mix-up in the hotel reservation resulted in two families being assigned to the same room.
اشتباه در رزرو هتل منجر به اختصاص یافتن یک اتاق به دو خانواده شد.
کتککاری، بزنبزن، درگیری
The mix-up between the two rival gangs escalated into a full-blown brawl on the streets.
درگیری بین دو باند رقیب به نزاعی تمامعیار در خیابانها تبدیل شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mix up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mix-up-2