شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): foul-up
به گند کشیدن، خراب کردن، به هم ریختن
I accidentally fouled up my computer's operating system by downloading a virus-infected file.
به طور تصادفی با دانلود یک فایل آلودهبهویروس، سیستمعامل کامپیوترم را خراب کردم.
The storm completely fouled up our plans.
طوفان برنامههای ما را کاملاً به هم ریخت.
انگلیسی بریتانیایی افتضاح، گندکاری، خرابکاری، خیطی، خطا (بزرگ)، آشفتگی، بینظمی، درهمریختگی (ناشی از ناتوانی یا بیدقتی یا سوءمدیریت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The plan was carried out without major foul-ups.
طرح بدون خطای عمده اجرا شد.
I'm tired of your foul-ups!
خسته شدم از گندکاریهات!
The foul-up at the airport caused many travelers to miss their flights.
درهمریختگی در فرودگاه باعث شد تعداد زیادی از مسافران به پروازشان نرسند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «foul up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foul-up-2