فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Foul Up

faʊl ʌp faʊl ʌp

توضیحات:

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): foul-up

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb verb - transitive informal

به گند کشیدن، خراب کردن، به هم ریختن

I accidentally fouled up my computer's operating system by downloading a virus-infected file.

به طور تصادفی با دانلود یک فایل آلوده‌به‌ویروس، سیستم‌عامل کامپیوترم را خراب کردم.

The storm completely fouled up our plans.

طوفان برنامه‌های ما را کاملاً به هم ریخت.

noun countable informal

انگلیسی بریتانیایی افتضاح، گندکاری، خرابکاری، خیطی، خطا (بزرگ)، آشفتگی، بی‌نظمی، درهم‌ریختگی (ناشی از ناتوانی یا بی‌دقتی یا سوءمدیریت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The plan was carried out without major foul-ups.

طرح بدون خطای عمده اجرا شد.

I'm tired of your foul-ups!

خسته شدم از گندکاری‌هات!

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The foul-up at the airport caused many travelers to miss their flights.

درهم‌ریختگی در فرودگاه باعث شد تعداد زیادی از مسافران به پروازشان نرسند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد foul up

  1. verb make a mess of
    Synonyms:
    muck up screw up mix up confuse muddle jumble bungle botch mismanage snarl snafu tumble
    Antonyms:
    organize fix mend

ارجاع به لغت foul up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «foul up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foul-up-2

لغات نزدیک foul up

پیشنهاد بهبود معانی