با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Screw Up

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
(عامیانه) کار را خراب کردن، خیطی بالا آوردن، گند زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد screw up

  1. verb make a mess of
    Synonyms: blow, bobble, bollix, botch, bungle, confuse, flub, foul up, goof, goof up, louse, make hash of, mess, mess up, mishandle, mismanage, muck up, muddle, muff, queer, snafu, spoil
    Antonyms: succeed

ارجاع به لغت screw up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «screw up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/screw-up

لغات نزدیک screw up

پیشنهاد بهبود معانی