گذشتهی ساده:
succeededشکل سوم:
succeededسومشخص مفرد:
succeedsوجه وصفی حال:
succeedingموفق شدن، کامیاب شدن، موفقیتآمیز بودن، نتیجه بخشیدن
After years of hard work, he finally succeeded in achieving his goal.
او بعد از سالها سختکوشی بالاخره موفق شد به هدفش برسد.
If you try hard you will succeed.
اگر سخت بکوشی کامیاب خواهی شد.
to succeed in business
در کاسبی موفق بودن
a plan that succeeded
نقشهای که موفقیتآمیز بود
به دنبال آمدن، در توالی قرار گرفتن، جانشین شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the events that succeeded the war
وقایعی که پس از جنگ روی داد
Usually eldest sons succeeded their fathers.
معمولاً پسران ارشد جانشین پدرشان میشدند.
موفقیت موفقیت میآورد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «succeed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/succeed