به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Postdate

ˌpoʊstˈdeɪt ˌpəʊstˈdeɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    به تاریخ ماقبل نوشتن، تاریخ ماقبل
    • - Mansureh postdated her birth by five years.
    • - منصوره تاریخ تولد خود را 5 سال دیرتر ذکر کرد.
    • - to postdate a check
    • - چک را به تاریخ بعد نوشتن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد postdate

  1. verb To anticipate
    Synonyms: assume, overdate, date after
  2. verb To succeed
    Synonyms: follow, replace, ensue
    Antonyms: predate

ارجاع به لغت postdate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «postdate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/postdate

لغات نزدیک postdate

پیشنهاد بهبود معانی