فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Postdate

ˌpoʊstˈdeɪt ˌpəʊstˈdeɪt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

به تاریخ ماقبل نوشتن، تاریخ ماقبل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Mansureh postdated her birth by five years.

منصوره تاریخ تولد خود را 5 سال دیرتر ذکر کرد.

to postdate a check

چک را به تاریخ بعد نوشتن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد postdate

  1. verb to anticipate
    Synonyms:
    assume date after overdate
  1. verb to succeed
    Synonyms:
    follow replace ensue
    Antonyms:
    predate

ارجاع به لغت postdate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «postdate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/postdate

لغات نزدیک postdate

پیشنهاد بهبود معانی