آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ دی ۱۴۰۳

    Replace

    rɪˈpleɪs rɪˈpleɪs

    گذشته‌ی ساده:

    replaced

    شکل سوم:

    replaced

    سوم‌شخص مفرد:

    replaces

    وجه وصفی حال:

    replacing

    معنی replace | جمله با replace

    verb - transitive B1

    جایگزین کردن، عوض کردن، تعویض کردن، جانشین کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    Please replace the batteries in the clock.

    لطفاً باتری‌های ساعت دیواری را تعویض کنید.

    The mechanic will replace the flat tire tomorrow.

    مکانیک فردا لاستیک پنچر را عوض خواهد کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    We need to replace the old printer with a newer model.

    ما باید این چاپگر قدیمی را با مدل جدیدتری جایگزین کنیم.

    The manager decided to replace Farzad with Hamid for the project.

    مدیر تصمیم گرفت که در این پروژه حمید را جانشین فرزاد کند.

    She decided to replace the old chair with a new one.

    او تصمیم گرفت که صندلی قدیمی را با صندلی جدیدی جایگزین کند.

    verb - transitive C2

    به جای خود برگرداندن، سر جای خود گذاشتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    He forgot to replace the lid on the jar

    او فراموش کرد که در شیشه را بگذارد.

    Please replace the book on the shelf after reading it.

    لطفاً پس‌از مطالعه‌ی کتاب آن را به قفسه برگردانید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    After dusting the picture, she replaced it on the desk.

    پس‌از گردگیری قاب‌عکس، آن را در جای خود، روی میز قرار داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد replace

    1. verb take the place of; put in place of
      Synonyms:
      substitute follow change fill in restore recover compensate supply shift repay redeem retrieve refund regain reinstate reimburse mend patch alter oust displace supplant supersede take over sit in pinch hit for stand in back up reconstitute reestablish restitute ring in ring outplace put back give back take out swap places front for take over from step into shoes of stand in lieu of succeed
      Antonyms:
      leave alone

    لغات هم‌خانواده replace

    • noun
      place, placement, placing, displacement, replacement
    • adjective
      displaced, misplaced, replaceable
    • verb - transitive
      place, displace, misplace, replace

    سوال‌های رایج replace

    گذشته‌ی ساده replace چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده replace در زبان انگلیسی replaced است.

    شکل سوم replace چی میشه؟

    شکل سوم replace در زبان انگلیسی replaced است.

    وجه وصفی حال replace چی میشه؟

    وجه وصفی حال replace در زبان انگلیسی replacing است.

    سوم‌شخص مفرد replace چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد replace در زبان انگلیسی replaces است.

    ارجاع به لغت replace

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «replace» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/replace

    لغات نزدیک replace

    • - rephrase
    • - repine
    • - replace
    • - replaceable
    • - replacement
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.