آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۰ شهریور ۱۴۰۳

    Repay

    rɪˈpeɪ rɪˈpeɪ

    گذشته‌ی ساده:

    repaid

    شکل سوم:

    repaid

    سوم‌شخص مفرد:

    repays

    وجه وصفی حال:

    repaying

    معنی repay | جمله با repay

    verb - intransitive verb - transitive B2

    پس دادن (پول)‌، برگرداندن، بازپرداخت کردن، جبران کردن (خسارت)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    He repaid his loan plus interest.

    وام خود را به اضافه‌ی بهره آن بازپرداخت کرد.

    The store took back the shoes and repaid my money.

    فروشگاه کفش‌ها را گرفت و پولم را پس داد.

    verb - transitive

    (کاری را) جبران کردن، تلافی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    How will I be able to repay your kindness.

    چگونه خواهیم توانست مهربانی‌های تو را جبران کنم.

    (J.Keats) to repay scorn for scorn

    تحقیر را با تحقیر تلافی کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد repay

    1. verb give back money or possession
      Synonyms:
      return pay back refund reimburse compensate restore recompense requite make up for indemnify make amends reward offset balance accord award settle up square rebate remunerate pay dues
      Antonyms:
      take steal seize deprive penalize extort
    1. verb get even; obtain restitution for past injustice
      Synonyms:
      retaliate revenge requite reciprocate return avenge get back at get revenge settle the score square accounts even the score make reprisal return the compliment
      Antonyms:
      leave alone

    لغات هم‌خانواده repay

    • noun
      pay, payment, repayment, payer, payee
    • adjective
      paid, underpaid, payable
    • verb - transitive
      pay, repay, underpay

    سوال‌های رایج repay

    گذشته‌ی ساده repay چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده repay در زبان انگلیسی repaid است.

    شکل سوم repay چی میشه؟

    شکل سوم repay در زبان انگلیسی repaid است.

    وجه وصفی حال repay چی میشه؟

    وجه وصفی حال repay در زبان انگلیسی repaying است.

    سوم‌شخص مفرد repay چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد repay در زبان انگلیسی repays است.

    ارجاع به لغت repay

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «repay» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/repay

    لغات نزدیک repay

    • - repatriate
    • - repatriation
    • - repay
    • - repayable
    • - repayment
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.