فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Payable

ˈpeɪəbl ˈpeɪəbl

صفت تفضیلی:

more payable

صفت عالی:

most payable

معنی و نمونه‌جمله

adjective C1

پرداختنی، قابل‌پرداخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

payable to Mehri

در وجه مهری

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد payable

  1. adjective to be paid
    Synonyms:
    due unpaid outstanding owing owed obligatory overdue unsettled receivable mature maturing
    Antonyms:
    paid settled

لغات هم‌خانواده payable

ارجاع به لغت payable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «payable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/payable

لغات نزدیک payable

پیشنهاد بهبود معانی