گذشتهی ساده:
underpaidشکل سوم:
underpaidسومشخص مفرد:
underpaysوجه وصفی حال:
underpayingکم دستمزد دادن، پرداخت کمتری کردن، پول کمتری دادن، حقوق کم دادن، مزد کمی دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The organization decided to underpay its interns despite their hard work.
سازمان تصمیم گرفت علیرغم سختکوشی کارآموزان خود حقوق کمتری بدهد.
Many companies choose to underpay their workers to increase profits.
بسیاری از شرکتها برای افزایش سود، دستمزد کمتری به کارگران خود میدهند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «underpay» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/underpay