سومشخص مفرد:
unsettlesوجه وصفی حال:
unsettlingدرهم(برهم)، آشفته، مختل، تصفیهنشده، بیسامان، ساکتنشده، فروننشسته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The meeting's date is still unsettled.
تاریخ جلسه هنوز معین نشده است.
an unsettled debt
وام بازپرداختنشده
unsettled land
زمین که کسی در آن ساکن نیست
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unsettled» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unsettled