۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Active

ˈæktɪv ˈæktɪv

صفت تفضیلی:

more active

صفت عالی:

most active

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1

فعال، کاری، کنشی، ساعی، کنشگر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

My father was an active man.

پدرم آدم فعالی بود.

active in helping the poor

فعال در کمک به بینوایان

نمونه‌جمله‌های بیشتر

an active member of the party

عضو فعال حزب

an active volcano

کوه آتش‌فشان فعال

He had an active role in building the bridge.

او نقشی اساسی در ساختن پل داشت.

adjective

پرتکاپو، پویا، فعالانه، پر جنب و جوش، چابک، مولد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

an active mind

مغز متفکر

adjective

دایر، حاضربه‌خدمت، پابرجا، قادر به عمل، در حال کار

an active coal mine

معدن زغال‌سنگ دایر

This drug is active in the body for two days.

تأثیر این دارو در بدن تا دو روز ادامه دارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

That law is still active.

آن قانون هنوز به قوت خود باقی است.

adjective

(دستور زبان) معلوم، متعدی

noun

(دستور زبان) حالت معلوم :the active voice

noun plural

فعالان :the actives

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد active

  1. adjective having movement
    Synonyms:
    moving working alive operative effective going running mobile functioning traveling progressive rapid speedy hasty bustling shifting rolling turning at work in process in play astir movable pushing streaming rushing restless simmering swarming rustling in force exertive impelling efficacious
    Antonyms:
    inactive lazy immobile dormant sluggish inert abeyant
  1. adjective very involved in activity
    Synonyms:
    busy lively energetic animated brisk alert eager keen quick sharp determined forceful dynamic intense perky fresh bold daring zealous diligent industrious enterprising hard-working purposeful resolute assiduous pushing rapid agile nimble sprightly spry chipper dashing frisky engaged inventive persevering enlivened eventful jumping on the move hyper whiz aggressive alive dexterous forcible fireball
    Antonyms:
    lazy idle indifferent quiet disinterested quiescent

Collocations

active voice

(دستور زبان) حالت معلوم

to be active (in)

فعال بودن (در)، فعالیت داشتن (در)

لغات هم‌خانواده active

  • verb - intransitive
    act

سوال‌های رایج active

معنی active به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «active» در زبان فارسی به «فعال» ترجمه می‌شود.

کلمه‌ی «فعال» در توصیف افرادی به‌کار می‌رود که همواره در حال انجام کار، حرکت، یا مشارکت در امور مختلف هستند. این واژه به جنبه‌ای از شخصیت یا وضعیت فرد اشاره دارد که سرشار از انرژی، پویایی و انگیزه برای عمل است. فرد فعال معمولاً منتظر فرصت نمی‌ماند، بلکه خود دست به کار می‌شود و برای رسیدن به اهدافش قدم برمی‌دارد. این ویژگی نه‌تنها در زندگی روزمره، بلکه در حوزه‌های کاری، اجتماعی، علمی و هنری نیز بسیار ارزشمند تلقی می‌شود.

از نظر جسمی، «فعال» به افرادی اطلاق می‌شود که بدن آن‌ها به‌طور منظم درگیر فعالیت‌های بدنی، ورزشی یا حرکات روزمره‌ی پویاتر از سطح معمول است. سبک زندگی فعال، با کاهش خطر ابتلا به بیماری‌های مزمن، بهبود وضعیت قلب و عروق، کنترل وزن، و ارتقای کیفیت خواب و سلامت روان همراه است. پزشکان همواره به افراد توصیه می‌کنند که برای حفظ تندرستی خود، حداقل روزی نیم ساعت فعالیت بدنی داشته باشند تا عضلات، مفاصل و گردش خون در وضعیت مناسبی قرار بگیرند.

در سطح روانی و ذهنی نیز، «فعال» بودن به معنای داشتن ذهنی پویا، پرسشگر، و درگیر با محیط اطراف است. فردی که ذهن فعالی دارد، کنجکاو است، اطلاعات جدید را به‌سرعت جذب می‌کند، ایده‌های تازه ارائه می‌دهد و در فرآیندهای فکری و حل مسئله مشارکت مؤثر دارد. چنین افرادی در محیط‌های کاری یا آموزشی به‌عنوان عناصر کلیدی پیشرفت و نوآوری شناخته می‌شوند.

در زمینه‌ی اجتماعی، شخص فعال کسی است که نقش مؤثری در جامعه ایفا می‌کند. او در رویدادها، پروژه‌ها، سازمان‌های مردم‌نهاد یا حتی گروه‌های کوچک دوستانه حضور معنادار دارد. حضور فعال در اجتماع به ایجاد حس تعلق، افزایش ارتباطات انسانی، و رشد شخصیتی افراد کمک شایانی می‌کند. جامعه‌ای که اعضای آن فعال باشند، معمولاً خلاق‌تر، مسئولیت‌پذیرتر و پیشرفته‌تر خواهد بود.

واژه‌ی «فعال» در توصیف اشیاء، سیستم‌ها یا پدیده‌ها نیز کاربرد دارد. مثلاً در فناوری، یک سیستم «فعال» سیستمی است که به‌صورت خودکار و پویا واکنش نشان می‌دهد. در زبان‌شناسی، صدای «معلوم» به عنوان active voice شناخته می‌شود، که فاعل جمله، نقش مستقیم در انجام عمل دارد. در شیمی نیز مواد «فعال» موادی هستند که به‌راحتی وارد واکنش می‌شوند.

این واژه کاربردی گسترده در حوزه‌های مختلف علمی، فنی، و اجتماعی دارد.

صفت تفضیلی active چی میشه؟

صفت تفضیلی active در زبان انگلیسی more active است.

صفت عالی active چی میشه؟

صفت عالی active در زبان انگلیسی most active است.

ارجاع به لغت active

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «active» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/active

لغات نزدیک active

پیشنهاد بهبود معانی