آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Fireball

ˈfaɪrbɒːl ˈfaɪəbɔːl

معنی fireball

noun

سنگ آسمانی بزرگ، شهاب روشن، (نظامی) نارنجک، گلوله انفجاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fireball

  1. noun a large, bright meteor
    Synonyms:
    meteorolite bolide
  1. noun a highly energetic and indefatigable person
    Synonyms:
    powerhouse ball-of-fire human dynamo

ارجاع به لغت fireball

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fireball» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fireball

لغات نزدیک fireball

پیشنهاد بهبود معانی