با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Powerhouse

ˈpaʊərhaʊs ˈpaʊəhaʊs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    موتور‌خانه، مرکز قوه محرکه، نیروگاه
    • - The Uinversity of Nebraska is a football powerhouse.
    • - دانشگاه نبراسکا از نظر فوتبال بسیار قوی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد powerhouse

  1. noun An electrical generating station
    Synonyms: central station, generating plant, electric-power station, human dynamo, power-station, substation, dynamo station, ball-of-fire, fireball, power-plant

ارجاع به لغت powerhouse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «powerhouse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/powerhouse

لغات نزدیک powerhouse

پیشنهاد بهبود معانی