امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Powerlessness

    ˈpaʊɚləsnəs ˈpaʊələsnəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    (فقدان توانایی و نفوذ و قدرت و غیره) عجز، ضعف، ناتوانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - utter powerlessness
    - ناتوانی مطلق
    - the feeling of powerlessness due to poverty
    - احساس عجز و ناتوانی ناشی از فقر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد powerlessness

    1. noun Lack of ability or capacity
      Synonyms: inability, incapability, incapacity, impotence, incompetence, incompetency, impotency
      Antonyms: power, powerfulness
    2. noun The condition or state of being incapable of accomplishing or effecting anything
      Synonyms: helplessness, impotence, inadequacy, incapability, ineffectiveness, ineffectuality, ineffectualness, inefficacy, uselessness

    لغات هم‌خانواده powerlessness

    ارجاع به لغت powerlessness

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «powerlessness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/powerlessness

    لغات نزدیک powerlessness

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند