آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Bestiality

ˌbestiˈælət̬i ˌbestiˈæləti

معنی bestiality | جمله با bestiality

noun

جانورخویی، حیوانیت، وحشی گری، حیوان صفتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She considered love the worst kind of bestiality.

او عشق را بدترین نوع ددمنشی می‌پنداشت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bestiality

  1. noun degrading, immoral acts or habits
    Synonyms:
  1. noun a cruel act or an instance of cruel behavior
  1. noun sexual activity between a person and an animal
    Synonyms:
    zooerasty zooerastia

ارجاع به لغت bestiality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bestiality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bestiality

لغات نزدیک bestiality

پیشنهاد بهبود معانی