آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Immorality

ˌɪməˈræləti ˌɪməˈrælɪti

معنی immorality | جمله با immorality

noun

بداخلاقی، فساد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Immorality was their main complaint.

فساد اخلاقی شکایت عمده‌ی آنان بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد immorality

  1. noun a wicked act or wicked behavior
  1. noun degrading, immoral acts or habits
    Synonyms:
    vice evil wickedness corruption depravity iniquity villainy dissoluteness perversion turpitude villainousness flagitiousness bestiality
    Antonyms:

ارجاع به لغت immorality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immorality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/immorality

لغات نزدیک immorality

پیشنهاد بهبود معانی