امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Immortal

ɪˈmɔːrt̬l ɪˈmɔːtl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    immortals

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective C2
ابدی، فناناپذیر، جاویدان، جاوید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- God is immortal.
- خداوند جاودان است.
- existence and realm that is immortal
- (ناصرخسرو) بقایی و ملکی که نا اسپری است
- his immortal longings
- آرزوهای همیشگی او
- the immortal poet
- شاعر جاوید نام
- the abode of the immortals
- جایگاه خدایان
- Sa'di's immortality
- جاودانگی سعدی
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد immortal

  1. adjective death-defying, imperishable
    Synonyms:
    abiding amaranthine ceaseless constant deathless endless enduring eternal evergreen everlasting incorruptible indestructible indissoluble interminable lasting never-ceasing never-ending perdurable perennial permanent perpetual phoenixlike sempiternal timeless undying unfading
    Antonyms:
    destructible ephemeral human mortal perishable
  1. adjective famous
    Synonyms:
    celebrated eminent epic genius glorious heroic illustrious laureate paragon storied
    Antonyms:
    infamous insignificant mortal unimportant unknown

ارجاع به لغت immortal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immortal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/immortal

لغات نزدیک immortal

پیشنهاد بهبود معانی