امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Perennial

pəˈreniəl pəˈreniəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    perennials

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
همیشگی، دائمی، ابدی، جاودانی، پایا، همه ساله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a perennial river
- رودخانه‌ای که تمام سال جاری است
- a perennial snow field
- زمینی که تمام سال از برف پوشیده است
- a perennial insect
- حشره‌ی چند سالزی
- the perennial value of Hafez' poetry
- ارزش پایدار اشعار حافظ
- the perennial rivalry of those two politicians
- رقابت دائمی آن دو سیاست‌مدار
- the perennial problem of land erosion
- مسئله‌ی همیشگی فرسایش زمین
- his perennial efforts to obtain a passport
- کوشش‌های مکرر او برای گرفتن پاسپورت
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perennial

  1. adjective enduring, perpetual
    Synonyms: abiding, annual, ceaseless, chronic, constant, continual, continuing, deathless, durable, eternal, everlasting, immortal, imperishable, incessant, inveterate, lasting, lifelong, long-lasting, long-lived, longstanding, never-ending, old, perdurable, permanent, persistent, recurrent, seasonal, sustained, unceasing, unchanging, undying, unfailing, uninterrupted, yearlong, yearly
    Antonyms: changing, intermittent, interrupted

ارجاع به لغت perennial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perennial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perennial

لغات نزدیک perennial

پیشنهاد بهبود معانی