با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Seasonal

ˈsiːznəl ˈsiːznəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective B2
    فصلی
    • - seasonal rains
    • - باران‌های موسمی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد seasonal

  1. adjective Occurring at or dependent on a particular season
    Synonyms: out of season, once a season, periodically, biennial, depending on the season, with the times, once-in-a-while
    Antonyms: year-round
  2. noun A worker who finds employment only in certain seasons
    Synonyms: seasonal worker

ارجاع به لغت seasonal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seasonal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seasonal

لغات نزدیک seasonal

پیشنهاد بهبود معانی