صفت تفضیلی:
more chronicصفت عالی:
most chronicدیرینه، مزمن، سخت، شدید، گرانرو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a chronically sick man
مردی با بیماری مزمن
Some diseases are chronic and some are acute.
برخی بیماریها مزمن و برخی حاد هستند.
a chronic worry
دلواپسی همیشگی
a chronic liar
کسی که از روی عادت دروغ میگوید، سابقهدار
a chronic gambler
قمارباز کهنهکار
the chronic shortage of teachers
کمبود شدید معلم
التهاب مزمن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chronic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chronic