آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Habitual

həˈbɪtʃuəl həˈbɪtʃuəl

صفت تفضیلی:

more habitual

صفت عالی:

most habitual

معنی habitual | جمله با habitual

adjective

(وابسته به خوی یا عادت) عادتی، خویی، منشی

she started her habitual crying.

او گریه‌ی خود را بر حسب عادت سر داد.

He's a habitual smoker, he always has a cigarette while having dinner.

او یک سیگاری بر حسب عادت است، او همیشه هنگام شام خوردن سیگار می‌کشد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His drinking had become habitual.

مشروب نوشیدنش تبدیل به عادت شد.

adjective

عادی، به‌روال، همیشگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

he sat on his habitual seat at the head of the table.

او در جای همیشگی خود در صدر میز نشست.

adjective

(ناشی از عادت یا اعتیاد) ریشه‌دار، دیرینه

one of those habitual gamblers

یکی از آن قمار بازهای قهار

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد habitual

لغات هم‌خانواده habitual

  • adjective
    habitual

سوال‌های رایج habitual

صفت تفضیلی habitual چی میشه؟

صفت تفضیلی habitual در زبان انگلیسی more habitual است.

صفت عالی habitual چی میشه؟

صفت عالی habitual در زبان انگلیسی most habitual است.

ارجاع به لغت habitual

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «habitual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/habitual

لغات نزدیک habitual

پیشنهاد بهبود معانی