فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Wonted

ˈwoʊntɪd ˈwəʊntɪd

معنی

adjective

عادی، معهود، معمولی، معتاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wonted

  1. adjective usual
    Synonyms:
    familiar regular conventional customary habitual accustomed
  1. adjective accustomed
    Synonyms:
    habituated conditioned
  1. verb to make familiar through constant practice or use
    Synonyms:
    accustomed conditioned inured

ارجاع به لغت wonted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wonted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wonted

لغات نزدیک wonted

پیشنهاد بهبود معانی