فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Wonted

ˈwoʊntɪd ˈwəʊntɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    عادی، معهود، معمولی، معتاد
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد wonted

  1. adjective Usual
    Synonyms: customary, habitual, accustomed, usual, conventional, regular, familiar
  2. adjective Accustomed
    Synonyms: conditioned, habituated, accustomed
  3. verb To make familiar through constant practice or use
    Synonyms: inured, conditioned, accustomed

ارجاع به لغت wonted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wonted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wonted

لغات نزدیک wonted

پیشنهاد بهبود معانی