صفت تفضیلی:
more conventionalصفت عالی:
most conventionalعرفی، قراردادی، مرسوم، مطابق آیین و قاعده، پیرو سنت و رسوم، متعارف
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
conventional morality
موازین اخلاقی قراردادی
He is very conventional in clothing.
او در لباس پوشیدن بسیار تابع عرف است.
Amongst them it is conventional to wear black for five years after the husband's death.
در بین آنان عرف است که پس از مرگ شوهر تا پنج سال سیاه بپوشند.
a conventionally dressed man
مردی که به طور متداول لباس پوشیده بود
the conventional way of doing things
روش متداول انجام امور
conventional weapons
سلاحهای غیراتمی
conventional warfare
جنگ سنتی (در مقابل جنگ پارتیزانی یا جنگ اتمی و غیره)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «conventional» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conventional