صفت تفضیلی:
more conventionalصفت عالی:
most conventionalمتعارف، سنتی، معمولی، مرسوم، رایج
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
He is very conventional in clothing.
او در لباس پوشیدن بسیار تابع عرف است.
Amongst them it is conventional to wear black for five years after the husband's death.
در بین آنان مرسوم است که پساز مرگ شوهر تا پنج سال سیاه بپوشند.
a conventionally dressed man
مردی که به طور متداول لباس پوشیده بود
conventional morality
موازین اخلاقی قراردادی
the conventional way of doing things
روش متداول انجام امور
غیرهستهای، سنتی، متعارف (اسلحه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The army relies heavily on conventional warfare tactics.
ارتش بهشدت به تاکتیکهای جنگ متعارف تکیه دارد.
They used conventional bombs in the attack, not nuclear ones.
آنها در حمله از بمبهای غیرهستهای استفاده کردند، نه بمبهای هستهای.
conventional weapons
سلاحهای غیراتمی
conventional warfare
جنگ سنتی (در مقابل جنگ پارتیزانی یا جنگ اتمی و غیره)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «conventional» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conventional