آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Different

    ˈdɪfrənt ˈdɪfrənt

    صفت تفضیلی:

    more different

    صفت عالی:

    most different

    معنی different | جمله با different

    adjective A1

    متفاوت، متمایز، دارای فرق، دارای تفاوت، دارای تمایز

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    He is very different from his father.

    او با پدرش خیلی فرق دارد.

    They have different opinions on the matter.

    آن‌ها در مورد این موضوع نظرات متفاوتی دارند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    We need to adopt a different approach to improve our results.

    برای بهبود نتایج خود باید رویکرد متفاوتی را اتخاذ کنیم.

    The two paintings are very different in style.

    این دو نقاشی ازلحاظ سبکی بسیار متمایز هستند.

    They are vastly different in size.

    آن‌ها ازنظر اندازه بسیار متفاوت هستند.

    adjective A1

    مختلف، گوناگون، متنوع، متفاوت، جورواجور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    Different members of the group contributed their ideas.

    اعضای مختلف گروه ایده‌های خود را ارائه کردند.

    Different age groups showed varying levels of interest in the topic.

    گروه‌های سنی متفاوت سطوح مختلفی از علاقه را به این موضوع نشان دادند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Different types of music can evoke various emotions.

    انواع گوناگون موسیقی می‌تواند احساسات مختلفی را برانگیزند.

    adjective informal

    ناهنجار، نابهنجار، غیرعادی، غیرمعمول، غیرمتعارف، نامأنوس، عجیب‌وغریب، اجق‌وجق

    She often wore different outfits.

    او اغلب لباس‌های نامتعارفی می‌پوشید.

    They took a different path that didn’t sit well with their peers.

    آنها مسیر غیرمعمولی را در پیش گرفتند که باب طبع همسالانشان نبود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Her different choices often left her friends puzzled.

    انتخاب‌های عجیب‌وغریب او اغلب، دوستانش را متحیر می‌کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد different

    1. adjective dissimilar, unlike
      Synonyms:
      unlike distinct diverse unalike variant various other changed peculiar individual single disparate distant deviating inconsistent contrary opposed divergent at odds altered differential incomparable mismatched contrasting contradistinctive distinctive antithetic unrelated unequal discrepant mismated clashing at variance unsimilar contradistinct contrastive like night and day a far cry from poles apart offbeat incommensurable colorful
      Antonyms:
      similar same like alike resembling homogeneous correspondent
    1. adjective separate, distinct
      Synonyms:
      special specific individual separate distinct unusual other various peculiar atypical strange discrete express singular rare unique novel original extraordinary uncommon bizarre something else another another story several specialized startling out of the ordinary diverse
      Antonyms:
      same normal standard unified united conventional harmonious correspondent
    1. adjective miscellaneous, various
      Synonyms:
      various diverse many several varied assorted sundry heterogeneous manifold disparate diversified inconsistent divergent incongruous indiscriminate collected divers numerous asymmetrical variegated jarring multifarious anthologized varicolored diversiform omnifarious varietal omniform multiform variform some
      Antonyms:
      same similar uniform standard normal

    Idioms

    a (very) different kettle of fish

    شخص یا چیزی که با آنچه قبلاً ذکر شده کاملاً فرق دارد

    لغات هم‌خانواده different

    • noun
      difference, differentiation
    • adjective
      different
    • verb - intransitive
      differ
    • verb - transitive
      differentiate
    • adverb
      differently

    سوال‌های رایج different

    صفت تفضیلی different چی میشه؟

    صفت تفضیلی different در زبان انگلیسی more different است.

    صفت عالی different چی میشه؟

    صفت عالی different در زبان انگلیسی most different است.

    ارجاع به لغت different

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «different» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/different

    لغات نزدیک different

    • - differences arise
    • - differences exist
    • - different
    • - different walks of life
    • - differentia
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.