صفت تفضیلی:
more differentصفت عالی:
most differentمتفاوت، متمایز، دارای فرق، دارای تفاوت، دارای تمایز
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
He is very different from his father.
او با پدرش خیلی فرق دارد.
They have different opinions on the matter.
آنها در مورد این موضوع نظرات متفاوتی دارند.
We need to adopt a different approach to improve our results.
برای بهبود نتایج خود باید رویکرد متفاوتی را اتخاذ کنیم.
The two paintings are very different in style.
این دو نقاشی ازلحاظ سبکی بسیار متمایز هستند.
They are vastly different in size.
آنها ازنظر اندازه بسیار متفاوت هستند.
مختلف، گوناگون، متنوع، متفاوت، جورواجور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Different members of the group contributed their ideas.
اعضای مختلف گروه ایدههای خود را ارائه کردند.
Different age groups showed varying levels of interest in the topic.
گروههای سنی متفاوت سطوح مختلفی از علاقه را به این موضوع نشان دادند.
Different types of music can evoke various emotions.
انواع گوناگون موسیقی میتواند احساسات مختلفی را برانگیزند.
ناهنجار، نابهنجار، غیرعادی، غیرمعمول، غیرمتعارف، نامأنوس، عجیبوغریب، اجقوجق
She often wore different outfits.
او اغلب لباسهای نامتعارفی میپوشید.
They took a different path that didn’t sit well with their peers.
آنها مسیر غیرمعمولی را در پیش گرفتند که باب طبع همسالانشان نبود.
Her different choices often left her friends puzzled.
انتخابهای عجیبوغریب او اغلب، دوستانش را متحیر میکرد.
a (very) different kettle of fish
شخص یا چیزی که با آنچه قبلاً ذکر شده کاملاً فرق دارد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «different» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/different