گذشتهی ساده:
differedشکل سوم:
differedسومشخص مفرد:
differsوجه وصفی حال:
differingفرق داشتن، اختلاف داشتن، تفاوت داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The laws of each country differ from those of another.
قوانین هر کشور با قوانین کشور دیگر فرق دارند.
the persecution of people who differ on religious matters
آزار مردمی که در امور دینی هم عقیده نیستند
People differ greatly in their tastes.
مردم از نظر سلیقه خیلی با هم فرق دارند.
Those two engines differ from each other greatly.
آن دو موتور خیلی با هم متفاوتاند.
The two brothers had differing views on politics.
آن دو برادر در سیاست اختلاف نظر داشتند.
I am sorry to differ with you on this!
متأسفم که در این مورد با شما مخالفم!
I beg to differ!
اجازه بدهید مخالفت خود را ابراز کنم!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «differ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/differ