زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Vehicle

ˈviːɪkl ˈviːɪkl

شکل جمع:

vehicles

معنی vehicle | جمله با vehicle

noun countable B1

راهنمایی و رانندگی وسیله نقلیه، ناقل، حامل، رسانه، برندگر، رسانگر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

motorized vehicles

وسائط نقلیه موتوری

Airplanes, cars, and bicycles are vehicles of transportation.

هواپیما و اتومبیل و دوچرخه وسایط نقلیه هستند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Music is a universal vehicle of artistic thought.

موسیقی بیانگر جهانی اندیشه‌های هنری است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vehicle

  1. noun machine used for transportation
    Synonyms:
    car transport automobile bus truck van taxi bicycle motorcycle jeep wagon cab boat carrier conveyance wheels mechanism agent vector crate jalopy buggy chariot
  1. noun means of attaining end
    Synonyms:
    way means tool instrument agency channel medium mechanism implement organ agent expedient apparatus intermediary ministry vector instrumentality means of expression ways and means
    Antonyms:
    end goal

لغات هم‌خانواده vehicle

  • noun
    vehicle

سوال‌های رایج vehicle

شکل جمع vehicle چی میشه؟

شکل جمع vehicle در زبان انگلیسی vehicles است.

ارجاع به لغت vehicle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vehicle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vehicle

لغات نزدیک vehicle

پیشنهاد بهبود معانی