با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Boat

boʊt bəʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    boated
  • شکل سوم:

    boated
  • سوم‌شخص مفرد:

    boats
  • وجه وصفی حال:

    boating
  • شکل جمع:

    boats

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A1
قایق، کرجی، کشتی کوچک، هر چیزی شبیه قایق، ظرف یا بشقاب قایق شکل، زورق، بلم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- rowboat
- قایق پارویی
- a fishing boat
- زورق ماهیگیری
- motorboat
- قایق موتوری
- a riverboat
- کشتی رودخانه‌رو
- a navy boat
- کشتی نیروی دریایی
- a cargo boat
- کشتی باری
- a sauce boat
- ظرف سس
نمونه‌جمله‌های بیشتر
verb - transitive
قایق رانی کردن، قایق سواری کردن، قایق راندن
- They go boating every Friday.
- هر جمعه می‌روند قایق‌سواری.
verb - intransitive
در قایق حمل کردن یا گذاشتن، به درون قایق بردن یا انداختن
- to boat the oars
- پاروها را در بلم گذاشتن
- to boat a big fish
- ماهی بزرگی را به داخل لنگر کشیدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد boat

  1. noun vehicle for water travel
    Synonyms: ark, barge, bark, bateau, bottom, bucket, canoe, catamaran, craft, dinghy, dory, hulk, ketch, launch, lifeboat, pinnace, raft, sailboat, schooner, scow, ship, skiff, sloop, steamboat, tub, yacht

Collocations

  • boat trip

    سفر آبی، سفر با قایق، آب‌گشت (سفر یا گشت‌و‌گذار آبی با قایق، به‌ویژه برای تفریح)

Idioms

  • burn one's boats

    تصمیم قطعی گرفتن، راه بازگشت باقی نگذاشتن

  • be in the same boat

    در وضعیت (ناخوشایند) مشابهی بودن، دچار همان مخمصه بودن، شرایط نامطلوب یکسانی داشتن

  • miss the boat

    (به‌علت کندی و تعلل) موقعیت خوبی را از دست دادن، از فرصت استفاده نکردن، فرصت را از دست دادن

  • push the boat out

    (به‌ویژه در مهمانی و جشن) ریخت‌وپاش کردن، پول زیادی خرج کردن، بریزوبپاش کردن، ولخرجی کردن

  • rock the boat

    تنش ایجاد کردن، دردسر ایجاد کردن، آشوب درست کردن، وضع را به هم زدن، اغتشاش ایجاد کردن

ارجاع به لغت boat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boat

لغات نزدیک boat

پیشنهاد بهبود معانی