گذشتهی ساده:
boatedشکل سوم:
boatedسومشخص مفرد:
boatsوجه وصفی حال:
boatingشکل جمع:
boatsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سفر آبی، سفر با قایق، آبگشت (سفر یا گشتوگذار آبی با قایق، بهویژه برای تفریح)
تصمیم قطعی گرفتن، راه بازگشت باقی نگذاشتن
در وضعیت (ناخوشایند) مشابهی بودن، دچار همان مخمصه بودن، شرایط نامطلوب یکسانی داشتن
(بهعلت کندی و تعلل) موقعیت خوبی را از دست دادن، از فرصت استفاده نکردن، فرصت را از دست دادن
(بهویژه در مهمانی و جشن) ریختوپاش کردن، پول زیادی خرج کردن، بریزوبپاش کردن، ولخرجی کردن
تنش ایجاد کردن، دردسر ایجاد کردن، آشوب درست کردن، وضع را به هم زدن، اغتشاش ایجاد کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boat