Vessel

ˈvesl ˈvesl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    vessels
  • noun countable
    آوند، کشتی، مجرا، رگ، بشقاب، ظرف، هر نوع مجرا یا لوله
    • - silver vessels of various seizes
    • - ظروف نقره به اندازه‌های مختلف
    • - He placed a large copper vessel over the fire.
    • - یک ظرف مسی بزرگ را روی آتش قرار داد.
    • - a vessel of wrath
    • - مورد خشم
    • - a fishing vessel
    • - کشتی ماهیگیری
    • - different kinds of cargo vessels
    • - انواع مختلف کشتی‌های باری
    • - a blood vessel
    • - رگ خون
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد vessel

  1. noun ship
    Synonyms: barge, bark, bateau, boat, bottom, bucket, can, craft, liner, ocean liner, steamer, tanker, tub
  2. noun container, bowl
    Synonyms: basin, kettle, pitcher, pot, receptacle, urn, utensil

ارجاع به لغت vessel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vessel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vessel

لغات نزدیک vessel

پیشنهاد بهبود معانی