فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Vessel

ˈvesl ˈvesl

شکل جمع:

vessels

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1

آوند، کشتی، مجرا، رگ، بشقاب، ظرف، هر نوع مجرا یا لوله

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

silver vessels of various seizes

ظروف نقره به اندازه‌های مختلف

He placed a large copper vessel over the fire.

یک ظرف مسی بزرگ را روی آتش قرار داد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a vessel of wrath

مورد خشم

a fishing vessel

کشتی ماهیگیری

different kinds of cargo vessels

انواع مختلف کشتی‌های باری

a blood vessel

رگ خون

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vessel

  1. noun ship
    Synonyms:
    boat craft liner steamer tanker barge tub bottom bark bucket can bateau
  1. noun container, bowl
    Synonyms:
    receptacle utensil pot bowl basin pitcher kettle urn

ارجاع به لغت vessel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vessel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vessel

لغات نزدیک vessel

پیشنهاد بهبود معانی