امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bowl

boʊl bəʊl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bowled
  • شکل سوم:

    bowled
  • سوم‌شخص مفرد:

    bowls
  • وجه وصفی حال:

    bowling
  • شکل جمع:

    bowls

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
کاسه، پیاله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Hossein filled his bowl with soup.
- حسین کاسه‌ی خود را پر از سوپ کرد.
- a bowl full of fruits
- یک کاسه پر از میوه
- five bowls of soup
- پنج کاسه سوپ
noun countable
جام، قدح
- She brought a bowl of wine to the dinner table.
- قدح شرابی را سر میز شام آورد.
- She filled a bowl of wine and toasted to their new life together.
- جام شراب را پر کرد و به سلامتی زندگی مشترک و جدیدشان نوشید.
noun countable
قسمت کاسه‌شکل و گرد برخی اشیا (مثل قاشق)
- the bowl of a spoon
- پهنه‌ی قاشق
- the bowl of a pipe
- حقه‌ی چپق
noun countable
زمین گرد و کاسه‌مانند
- That bowl was perfect for a picnic.
- آن زمین گرد برای پیک‌نیک بسیار مناسب بود.
- The bowl was filled with freshly cut grass.
- زمین گرد پر از علف‌های تازه‌کوتاه‌شده بود.
noun countable
استادیوم، ورزشگاه
- The bowl was full of cheering fans.
- استادیوم پر از هواداران تشویق‌کننده بود.
- an athletic bowl
- استادیوم ورزشی
noun countable
توپ سنگین و چوبی که در بازی بولینگ استفاده می‌شود
- She threw the bowl, hoping to get a strike.
- توپ را به امید اصابت (استرایک) پرتاب کرد.
- She threw the bowl towards the pins.
- توپ را به طرف مهره‌های بطری‌شکل انداخت.
noun uncountable
ورزش بولینگ
- Rose Bowl
- مسابقه‌ی نهایی فوتبال (در روز اول ژانویه در شهر لوس‌آنجلس)
- The bowl was an exciting match to watch.
- بولینگ مسابقه‌ای دیدنی بود.
verb - intransitive verb - transitive
بولینگ بازی کردن، در بولینگ توپ انداختن، در بولینگ امتیاز آوردن
- to bowl 190
- در بولینگ 190 امتیاز آوردن
- It's his turn to bowl.
- نوبت اوست که توپ بیاندازد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bowl

  1. noun hollow, concave container
    Synonyms:
    basin boat casserole crock deep dish dish porringer pot saucer tureen urn vessel
  1. verb roll a ball down a lane
    Synonyms:
    fling hurl pitch play duckpins play tenpins revolve rotate spin throw trundle whirl

Phrasal verbs

  • bowl over

    هل دادن و انداختن

    گیج و مبهوت کردن

  • bowl along

    سریع رفتن، به سرعت حرکت کردن

سوال‌های رایج bowl

معنی bowl به فارسی چی میشه؟

کلمه "bowl" در زبان انگلیسی چندین معنی و کاربرد دارد که در ادامه به تفصیل به بررسی آن می‌پردازیم.

۱. تعریف و معانی

در ساده‌ترین شکل، "bowl" به معنای یک ظرف گرد و عمیق است که معمولاً برای سرو غذا، سالاد یا سوپ استفاده می‌شود. این ظرف معمولاً دیواره‌های بلندی دارد و می‌تواند از مواد مختلفی مانند سرامیک، شیشه، پلاستیک یا فلز ساخته شود.

۲. کاربردهای مختلف

- ظرف غذا: یکی از رایج‌ترین کاربردهای "bowl" به عنوان ظرف غذا است. مثلاً وقتی شما سوپ یا سالاد درست می‌کنید، آن را در یک "bowl" سرو می‌کنید.

- ورزش: "Bowling" به معنای بازی بولینگ است که در آن بازیکنان توپ‌هایی را به سمت پین‌های چوبی پرتاب می‌کنند و به هدف خراب کردن آن‌ها تلاش می‌کنند. در اینجا "bowl" به عنوان فعل نیز به کار می‌رود.

- محتویات: "bowl" می‌تواند به معنای محتویات درون ظرف نیز باشد. مثلاً "a bowl of fruit" به معنای "یک کاسه میوه" است.

۳. نکات جالب

- تاریخچه: استفاده از ظروف به شکل "bowl" به هزاران سال پیش برمی‌گردد. در تمدن‌های باستانی مانند مصر و چین، از این نوع ظروف برای سرو غذا استفاده می‌شده است.

- طراحی: طراحی "bowl" می‌تواند بسیار متنوع باشد. از کاسه‌های ساده و مینیمالیستی گرفته تا کاسه‌های هنری و تزئینی که می‌توانند به عنوان دکوراسیون نیز استفاده شوند.

- سبک زندگی سالم: در دنیای مدرن، استفاده از "bowl" به عنوان ظرفی برای سرو غذاهای سالم و خوشمزه مانند سالادها و مخلوط‌های میوه بسیار مرسوم شده است. به اصطلاح "bowl meals" که به وعده‌های غذایی سالم و متنوع در یک کاسه اشاره دارد، به محبوبیت زیادی دست یافته است.

- بازی بولینگ: این ورزش که در ایالات متحده و بسیاری از کشورها طرفداران زیادی دارد، به طور رسمی در سال ۱۸۹۵ تأسیس شد و امروزه به عنوان یک ورزش رقابتی شناخته می‌شود.

۴. اصطلاحات مرتبط

- "Bowl over": این اصطلاح به معنای تحت تأثیر قرار دادن کسی به شدت است. به عنوان مثال، "I was bowled over by her performance" به معنای "من به شدت تحت تأثیر عملکرد او قرار گرفتم" است.

- "Bowl of cherries": این اصطلاح به معنای زندگی آسان و بدون مشکل است.

ارجاع به لغت bowl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bowl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bowl

لغات نزدیک bowl

پیشنهاد بهبود معانی