گذشتهی ساده:
bowledشکل سوم:
bowledسومشخص مفرد:
bowlsوجه وصفی حال:
bowlingشکل جمع:
bowlsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هل دادن و انداختن
گیج و مبهوت کردن
سریع رفتن، به سرعت حرکت کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bowl» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bowl