آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ اسفند ۱۴۰۲

    Basin

    ˈbeɪsn ˈbeɪsn

    شکل جمع:

    basins

    معنی basin | جمله با basin

    noun countable B1

    انگلیسی بریتانیایی کاسه (ظرف باز و گردی که از آن برای نگهداری غذا یا مایعات استفاده می‌شود)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    She poured the fresh milk into a porcelain basin.

    شیر تازه را در یک کاسه‌ی چینی ریخت.

    The chef mixed all the ingredients together in a large metal basin.

    سرآشپز تمام مواد را در یک کاسه‌ی بزرگ فلزی با هم مخلوط کرد.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی روشویی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    Please remember to clean the basin after brushing your teeth.

    لطفاً به یاد داشته باشید که پس از مسواک زدن روشویی را تمیز کنید.

    She looked at herself in the mirror above the basin.

    از آیینه‌ی بالای روشویی به خودش نگاه کرد.

    noun countable

    جغرافیا حوضه‌ی آبریز، حوضه‌ی آبخیز، آبریز (قسمتی از خشکی‌ها که با توجه به شیب و شکل زمین آب‌ها در آنجا به پست‌ترین مکان موجود در پهنه آن جریان یابد)

    The Mississippi River receives waters from a vast basin.

    از حوضه‌ی آبریز وسیعی آب به رودخانه‌ی میسیسیپی می‌ریزد.

    The Amazon rainforest is located in the drainage basin of the Amazon River.

    جنگل بارانی آمازون در حوضه‌ی زهکشی رودخانه‌ی آمازون واقع شده است.

    noun countable

    حوضچه (در بندرگاه)

    The fishing boats are docked in the basin.

    قایق‌های ماهیگیری در حوضچه لنگر انداخته‌اند.

    Fishermen gathered by the basin.

    ماهیگیران در کنار حوضچه جمع شده بودند.

    noun countable

    لگن، تشت (برای شست‌وشو)

    She filled the basin with hot water.

    تشت را پر از آب گرم کرد.

    She placed the dirty clothes in the basin.

    لباس‌های کثیف را داخل لگن گذاشت.

    noun countable

    حوضچه، آبگیر

    She sat on the edge of the basin at the fountain.

    روی لبه‌ی حوضچه‌ی فواره نشست.

    The children splashed and played in the shallow basin at the edge of the beach.

    بچه‌ها آب پاشیدند و در آبگیر کم‌عمق لبه‌ی ساحل بازی کردند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد basin

    1. noun container or area where water is held
      Synonyms:
      bowl vessel tub pot pan pool hole depression dip hollow sink bay gulf lagoon concavity sag sinkhole sinkage ewer valley watershed

    سوال‌های رایج basin

    شکل جمع basin چی میشه؟

    شکل جمع basin در زبان انگلیسی basins است.

    ارجاع به لغت basin

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «basin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/basin

    لغات نزدیک basin

    • - basilica
    • - basilisk
    • - basin
    • - basined
    • - basinet
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.