با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Lagoon

ləˈɡuːn ləˈɡuːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    تالاب، مرداب
    • - The kids spent the afternoon swimming in the lagoon.
    • - بچه‌ها بعدازظهر را با شنا در تالاب سپری کردند.
    • - The crystal-clear water of the lagoon was perfect for swimming.
    • - آب زلال تالاب برای شنا بسیار مناسب بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد lagoon

  1. noun shallow body of water
    Synonyms: bayou, gulf, marsh, pond, pool, shallows, shoal, tidal pond

ارجاع به لغت lagoon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lagoon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lagoon

لغات نزدیک lagoon

پیشنهاد بهبود معانی