گذشتهی ساده:
gulfedشکل سوم:
gulfedسومشخص مفرد:
gulfsوجه وصفی حال:
gulfingشکل جمع:
gulfsخلیج
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
Many important ports are located along the Persian Gulf.
بسیاری از بنادر مهم در امتداد خلیج فارس واقع شدهاند.
The Gulf of Mexico is one of the largest gulfs in the world.
خلیج مکزیک یکی از بزرگترین خلیجهای جهان است.
Persian Gulf
خلیج فارس
(the Gulf) خلیج فارس (و کشورهای دور آن)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The Gulf region plays a strategic role in international politics.
منطقهی خلیج فارس نقش استراتژیکی در سیاست بینالملل ایفا میکند.
She works for a company that does business across the Gulf.
او برای شرکتی کار میکند که در سراسر حوزهی خلیج فارس فعالیت تجاری دارد.
گودال، شکاف، دره، ورطه، چاله (بزرگ و عمیق)
A huge gulf opened in the ground after the landslide.
پساز رانش زمین، شکافی عظیم در زمین پدیدار شد.
The mountaineers stood on the edge of a dark, bottomless gulf.
کوهنوردان در لبهی گودالی تاریک و بیانتها ایستاده بودند.
the gulf of despair
ورطهی نومیدی
فاصله، شکاف، اختلاف، تفاوت، گسست
The cultural gulf between the immigrants and the local community was difficult to overcome.
شکاف فرهنگی بین مهاجران و جامعهی محلی عبور از آن را دشوار کرده بود.
There is a growing gulf between their political ideologies.
اختلاف فزایندهای بین ایدئولوژیهای سیاسی آنها وجود دارد.
در بر گرفتن، احاطه کردن، فرو بردن، بلعیدن، در خود غرق کردن
The valley was gulfed in a sea of fog.
دره در دریایی از مه فرو رفته بود.
Flames gulfed the entire building before the firefighters arrived.
پیشاز آنکه آتشنشانها برسند، شعلهها تمام ساختمان را در خود بلعیدند.
خلیج فارس
شکاف فزاینده، فاصله رو به افزایش
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gulf» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gulf