شکل جمع:
gapsشکاف، درز، فاصله
There was a large gap in the fence.
شکاف بزرگی در حصار وجود داشت.
The gap in the window allowed cold air to seep into the room.
درز موجود در پنجره باعث شد تا هوای سرد به داخل اتاق نفوذ کند.
the gap between his two front teeth
فاصلهی میان دو دندان جلو او
A gap appeared in the ranks of the enemy's army.
در صفوف قشون دشمن شکاف پیدا شد.
ورزش فضای خالی (در بیسبال و هاکی روی یخ)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The team's defense struggled to cover the gap.
خط دفاعی این تیم برای پوشاندن جای خالی با مشکل مواجه شد.
The defenseman closed the gap quickly to prevent the forward from having a shot on goal.
مدافع بهسرعت فضای خالی را بست تا مانع از شوت مهاجم به سمت دروازه شود.
کمبود، ضعف
The gap in funding prevented the project from moving forward.
کمبود بودجه مانع پیشبرد پروژه شد.
The company's financial report revealed a gap in revenue.
گزارش مالی شرکت حاکی از ضعف در درآمد بود.
اختلاف، تفاوت، فرق، شکاف (بین دو چیز)
There is a significant gap between the rich and the poor in our society.
در جامعهی ما بین فقیر و غنی اختلاف قابل توجهی وجود دارد.
the gap between exports and imports
تفاوت (یا عدم توازن) بین صادرات و واردات
the generation gap
شکاف بین نسلها
وقفه (مدت زمانی که صرف انجام کاری متفاوت میشود)
The gap between jobs allowed him to focus on personal development.
وقفهی بین مشاغل به او امکان داد تا روی پیشرفت شخصی تمرکز کند.
After a long gap in my studies, I finally went back to school.
بعد از مدتها وقفه در تحصیل، سرانجام به مدرسه برگشتم.
زمینشناسی گپ (تنگ و معبر آبیای که محور ساختمان تکشیب (تیغه یا هوگبک) را در یک رشتهکوه شکافته باشد)
Hikers traversed the gap in the ridge to reach the other side.
کوهنوردان از گپ خطالراس عبور کردند تا به سمت دیگر برسند.
There is a large gap between the two mountains.
بین این دو کوه گپ زیادی وجود دارد.
شکافتن، شکافدار کردن، شکافته شدن
The construction workers used dynamite to gap the rock wall.
کارگران ساختمانی از دینامیت برای شکافتن دیوارهی سنگی استفاده کردند.
The carpenter carefully gapped the wooden planks.
نجار با دقت تختههای چوبی را شکافدار کرد.
فاصلهای را پر کردن، نیازی را برآوردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gap» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gap