آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

    Gap

    ɡæp ɡæp

    شکل جمع:

    gaps

    معنی gap | جمله با gap

    noun countable B1

    شکاف، درز، فاصله

    There was a large gap in the fence.

    شکاف بزرگی در حصار وجود داشت.

    The gap in the window allowed cold air to seep into the room.

    درز موجود در پنجره باعث شد تا هوای سرد به داخل اتاق نفوذ کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the gap between his two front teeth

    فاصله‌ی میان دو دندان جلو او

    A gap appeared in the ranks of the enemy's army.

    در صفوف قشون دشمن شکاف پیدا شد.

    noun countable

    ورزش فضای خالی (در بیسبال و هاکی روی یخ)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The team's defense struggled to cover the gap.

    خط دفاعی این تیم برای پوشاندن جای خالی با مشکل مواجه شد.

    The defenseman closed the gap quickly to prevent the forward from having a shot on goal.

    مدافع به‌سرعت فضای خالی را بست تا مانع از شوت مهاجم به سمت دروازه شود.

    noun countable

    کمبود، ضعف

    The gap in funding prevented the project from moving forward.

    کمبود بودجه مانع پیشبرد پروژه شد.

    The company's financial report revealed a gap in revenue.

    گزارش مالی شرکت حاکی از ضعف در درآمد بود.

    noun singular B2

    اختلاف، تفاوت، فرق، شکاف (بین دو چیز)

    There is a significant gap between the rich and the poor in our society.

    در جامعه‌ی ما بین فقیر و غنی اختلاف قابل توجهی وجود دارد.

    the gap between exports and imports

    تفاوت (یا عدم توازن) بین صادرات و واردات

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the generation gap

    شکاف بین نسل‌ها

    noun countable B2

    وقفه (مدت زمانی که صرف انجام کاری متفاوت می‌شود)

    The gap between jobs allowed him to focus on personal development.

    وقفه‌ی بین مشاغل به او امکان داد تا روی پیشرفت شخصی تمرکز کند.

    After a long gap in my studies, I finally went back to school.

    بعد از مدت‌ها وقفه در تحصیل، سرانجام به مدرسه برگشتم.

    noun countable

    زمین‌شناسی گپ (تنگ و معبر آبی‌ای که محور ساختمان تک‌شیب (تیغه یا هوگ‌بک) را در یک رشته‌کوه شکافته باشد)

    Hikers traversed the gap in the ridge to reach the other side.

    کوهنوردان از گپ خط‌الراس عبور کردند تا به سمت دیگر برسند.

    There is a large gap between the two mountains.

    بین این دو کوه گپ زیادی وجود دارد.

    verb - intransitive verb - transitive

    شکافتن، شکاف‌دار کردن، شکافته شدن

    The construction workers used dynamite to gap the rock wall.

    کارگران ساختمانی از دینامیت برای شکافتن دیواره‌ی سنگی استفاده کردند.

    The carpenter carefully gapped the wooden planks.

    نجار با دقت تخته‌های چوبی را شکاف‌دار کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد gap

    1. noun break, breach
      Synonyms:
      breach opening hole cut crack division separation rift rupture hiatus pause interval space void disagreement difference discontinuity interruption rest recess lull respite slit slot notch crevice fracture chasm rent lacuna aperture interlude intermission disparity divergence inconsistency cleft caesura interstice interspace cranny orifice vacuity ravine gully gulch gorge canyon clove defile arroyo blank
      Antonyms:
      closure

    Idioms

    bridge a gap

    فاصله‌ای را پر کردن، نیازی را برآوردن

    سوال‌های رایج gap

    شکل جمع gap چی میشه؟

    شکل جمع gap در زبان انگلیسی gaps است.

    ارجاع به لغت gap

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «gap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gap

    لغات نزدیک gap

    • - gao
    • - gaoler
    • - gap
    • - gap character
    • - gap digit
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.