فاصلهدار کردن، فاصله، مدت، فرجه، فاصله بین دو چیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bricks are interspaced with red cement.
میان آجرها سیمان قرمز ریختهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «interspace» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interspace