امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Seafaring

    ˈsiːˌferɪŋ ˈsiːˌfeərɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun adjective
    دریانوردی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد seafaring

    1. adjective Used on the high seas
      Synonyms: naval, oceanic, oceangoing, marine, seagoing
    2. noun Travel by water
      Synonyms: water-travel
    3. noun The work of a sailor
      Synonyms: navigation, sailing

    ارجاع به لغت seafaring

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «seafaring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seafaring

    لغات نزدیک seafaring

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel