آخرین به‌روزرسانی:
Seafaring
ˈsiːˌferɪŋ
ˈsiːˌfeərɪŋ
معنی seafaring | جمله با seafaring
adjective
ادبی دریانوردی، دریایی (مربوط به سفر دریایی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Being a seafaring nation, they depended heavily on trade and fishing.
به‌عنوان ملتی دریانورد، آن‌ها به‌شدت به تجارت و ماهیگیری وابسته بودند.
He comes from a seafaring family that has worked on ships for generations.
او از خانواده‌ای دریانورد می‌آید که نسل‌هاست در کشتی‌ها کار می‌کنند.
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد seafaring
-
adjective used on the high seasSynonyms:
-
noun travel by waterSynonyms:water-travel
-
noun the work of a sailorSynonyms:
ارجاع به لغت seafaring
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «seafaring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/seafaring