فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

درک کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • فهمیدن
  • فونتیک فارسی

    dark kardan
  • فعل متعدی
    to understand, to perceive, to penetrate, to fathom, to conceive, to get, to apprehend, to realize, to grasp, to distinguish, to compass, to comprehend
    • - پرسشی را درک کردن

    • - to understand a question
    • - درک کردن مفهوم سفر در زمان برای بعضی از افراد سخت است.

    • - It is difficult for some people to conceive the concept of time travel.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت درک کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درک کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/درک کردن

لغات نزدیک درک کردن

پیشنهاد بهبود معانی