امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

درک کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فهمیدن

فونتیک فارسی

dark kardan
فعل متعدی
to understand, to perceive, to penetrate, to fathom, to conceive, to get, to apprehend, to realize, to grasp, to distinguish, to compass, to comprehend

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- پرسشی را درک کردن

- to understand a question

- درک کردن مفهوم سفر در زمان برای بعضی از افراد سخت است.

- It is difficult for some people to conceive the concept of time travel.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت درک کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درک کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/درک کردن

لغات نزدیک درک کردن

پیشنهاد بهبود معانی