فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Satisfactorily

ˌsæt̬ɪsˈfæktərli ˌsætɪsˈfæktrli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور راضی‌کننده، به‌طور خرسندکننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The work had been done satisfactorily.

کار به‎طور راضی‌کننده انجام شده بود.

I'm sure these problems can be satisfactorily resolved.

مطمئن هستم که این مشکلات می‌توانند به‌طور خرسندکننده حل شوند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد satisfactorily

  1. adjective in a satisfactory manner
    Synonyms:
    suitably competently convincingly
  1. adjective productive of satisfactory results
    Synonyms:
    thoroughly amply abundantly
  1. adverb in a satisfactory manner
    Antonyms:
    unsatisfactorily

لغات هم‌خانواده satisfactorily

ارجاع به لغت satisfactorily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «satisfactorily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/satisfactorily

لغات نزدیک satisfactorily

پیشنهاد بهبود معانی