با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Satisfactorily

ˌsæt̬ɪsˈfæktərli ˌsætɪsˈfæktrli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌طور راضی‌کننده، به‌طور خرسندکننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The work had been done satisfactorily.
- کار به‎طور راضی‌کننده انجام شده بود.
- I'm sure these problems can be satisfactorily resolved.
- مطمئن هستم که این مشکلات می‌توانند به‌طور خرسندکننده حل شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد satisfactorily

  1. adjective In a satisfactory manner
    Synonyms: convincingly, suitably, competently
  2. adjective Productive of satisfactory results
    Synonyms: amply, abundantly, thoroughly
  3. adverb In a satisfactory manner
    Antonyms: unsatisfactorily

لغات هم‌خانواده satisfactorily

ارجاع به لغت satisfactorily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «satisfactorily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/satisfactorily

لغات نزدیک satisfactorily

پیشنهاد بهبود معانی