آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Circumnavigate

ˌsɜrːkəmˈnævəɡeɪt ˌsɜːkəmˈnævɪɡeɪt

معنی circumnavigate | جمله با circumnavigate

verb - transitive

دور تا دور گیتی یا اقلیمی کشتیرانی کردن، زمین را دور زدن، پیرامون پیمودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He was the first to circumnavigate the Earth in a boat.

او اولین کسی بود که کره‌ی زمین را با کشتی دور زد.

the circumnavigation of the moon

چرخش به دور ماه

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد circumnavigate

  1. verb to pass around but not through

سوال‌های رایج circumnavigate

معنی circumnavigate به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «circumnavigate» در زبان فارسی به معنی «دور زدن»، «دور تا دور چیزی حرکت کردن» یا «سفر دور یک جسم یا زمین» ترجمه می‌شود.

این واژه به حرکت یا سفر اطراف یک جسم مشخص، مانند زمین، جزیره یا هر مسیر بسته‌ای اشاره دارد و بیشتر در زمینه‌های جغرافیا، دریانوردی و هواپیمایی به کار می‌رود.

ریشه‌ی این واژه از ترکیب پیشوند circum- به معنی «دور» و فعل navigate به معنی «ناوبری کردن» یا «سفر کردن» گرفته شده است. بنابراین، معنای تحت‌اللفظی آن «سفر کردن در دور چیزی» است. به عنوان مثال، جمله‌ی Magellan was the first to circumnavigate the globe یعنی «ماژلان اولین کسی بود که دور زمین سفر کرد». این کاربرد نشان می‌دهد که circumnavigate علاوه بر حرکت فیزیکی، نمادی از اکتشاف و ماجراجویی نیز هست.

در تاریخ دریانوردی و جغرافیا، circumnavigate اهمیت زیادی داشته است، زیرا انجام چنین سفرهایی نیازمند برنامه‌ریزی دقیق، مهارت در ناوبری و شجاعت بود. سفرهای دور دنیا نه تنها به شناخت بهتر زمین و اقیانوس‌ها کمک کردند، بلکه روابط فرهنگی و تجاری میان نقاط مختلف جهان را نیز توسعه دادند. امروزه، واژه circumnavigate علاوه بر معنای سنتی خود، در زمینه‌های هواپیمایی و حتی ورزش‌های ماجراجویانه مانند قایق‌رانی و دوچرخه‌سواری طولانی‌مدت نیز به کار می‌رود.

در معنای استعاری، circumnavigate می‌تواند به معنی «غلبه بر موانع و چالش‌ها در مسیر رسیدن به هدف» نیز به کار رود. برای مثال، کسی ممکن است بگوید He circumnavigated the bureaucratic obstacles to get the permit که به معنای «او با مهارت از موانع اداری عبور کرد» است. در این کاربرد، واژه نشان‌دهنده‌ی پشتکار، هوش و توانایی فرد در پیدا کردن مسیر جایگزین برای رسیدن به مقصد است.

circumnavigate مفهومی فراتر از سفر فیزیکی دارد. این واژه نمادی از کاوش، اکتشاف، شجاعت و تلاش برای غلبه بر محدودیت‌هاست. چه در زمینه‌های جغرافیایی، تاریخی یا استعاری، circumnavigate به بیان حرکت هوشمندانه و هدفمند اطراف یک مسیر یا محدودیت اشاره می‌کند و یادآور توانایی انسان در کشف، یادگیری و پیشرفت است.

ارجاع به لغت circumnavigate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circumnavigate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circumnavigate

لغات نزدیک circumnavigate

پیشنهاد بهبود معانی