دور تا دور گیتی یا اقلیمی کشتیرانی کردن، زمین را دور زدن، پیرامون پیمودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was the first to circumnavigate the Earth in a boat.
او اولین کسی بود که کرهی زمین را با کشتی دور زد.
the circumnavigation of the moon
چرخش به دور ماه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «circumnavigate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circumnavigate