بیان غیرمستقیم، پیچاندن کلام و سخن
The politician's circumlocution kept him from making any direct promises.
پیچاندن سخن سیاستمدار، او را از دادن هرگونه وعدهی مستقیم باز داشت.
His constant use of circumlocution in his speech made it difficult to understand his true message.
استفادهی مداوم او از بیان غیرمستقیم در سخنرانی، درک پیام واقعی او را دشوار میکرد.
طول و تفصیل در کلام، درازگویی، اطناب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The author's circumlocution added depth and complexity to her writing.
اطناب نویسنده به نوشتهی او عمق و پیچیدگی میبخشد.
The writer's excessive use of circumlocution in his novel made the storyline hard to follow.
استفادهی بیشاز حد نویسنده از درازگویی در رمانش باعث شد که دنبال کردن خط داستانی سخت شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «circumlocution» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/circumlocution