در انگلیسی آمریکایی معنای اول بهجای roundabout از traffic circle استفاده میشود.
در انگلیسی آمریکایی معنای دوم بهجای roundabout از merry-go-round استفاده میشود.
در انگلیسی آمریکایی معنای سوم بهجای roundabout از carousel استفاده میشود.
انگلیسی بریتانیایی فلکه، میدان
There was a beautiful fountain in the center of the roundabout.
در وسط میدان فوارهی زیبایی قرار داشت.
The roundabout near my house is always congested.
فلکهی نزدیک خانهی من همیشه شلوغ است.
انگلیسی بریتانیایی مریگوراند (نام وسیلهی بازی برای کودکان است که در آن صندلیهایی وجود دارد و بهطور افقی میچرخد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The children took turns sitting on the roundabout and spinning around.
بچهها بهنوبت در مریگوراند مینشستند و دور خود میچرخیدند.
The children laughed as they spun around on the roundabout.
بچهها در حین چرخیدن در مریگوراند خندیدند.
انگلیسی بریتانیایی کاروسل، اسب چرخان (نام وسیلهی بازی برای کودکان است که در آن چندین اسب تکاندهنده وجود دارد و بهطور افقی میچرخد)
The roundabout at the playground was painted with bright colors.
اسب چرخان زمین بازی با رنگهای روشن رنگآمیزی شده بود.
The children eagerly lined up to ride the colorful roundabout.
بچهها با اشتیاق صف کشیدند تا کاروسل رنگارنگ سوار شوند.
غیرمستقیم، انحرافی، گریزآمیز
The roundabout explanation from the mechanic left me feeling confused about what was wrong with my car.
توضیح غیرمستقیم ازطرف مکانیک باعث شد که در مورد مشکل ماشینم گیج شوم.
roundabout answers
جوابهای گریزآمیز
پوشاک کت کوتاه (و تنگ) (مردانه و پسرانه)
The young boy was excited to wear his new roundabout.
پسر جوان از پوشیدن کت کوتاه جدیدش هیجانزده بود.
He wore a roundabout that accentuated his slim figure.
کت کوتاهی پوشیده بود که اندام باریک او را برجسته میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «roundabout» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roundabout