بیداری، آگاهی، هشیاری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The philosopher described his experience as a spiritual awakening.
فیلسوف تجربهاش را بهعنوان بیداری روحانی توصیف کرد.
The tragic event brought an awakening of compassion in the community.
آن رویداد غمانگیز موجب بیداری حس دلسوزی در جامعه شد.
the awakening of the people to the dangers of nuclear power
آگاهی مردم از خطرهای نیروی اتمی
the causes of Iran's religious awakening
علل برخیزش (بیداری) مذهبی ایران
هر چیز هشیارگر، بیداری ناگهانی، تکان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «awakening» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/awakening