گذشتهی ساده:
kindledشکل سوم:
kindledسومشخص مفرد:
kindlesچوب سفید، بته، گون، آتشزنه، آتشافروزنه، آتشگیرانک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Crumpled paper makes good kindling for the fireplace.
کاغذ مچالهشده آتشزنهی خوبی برای بخاری است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «kindling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kindling