Kindly

    ˈkaɪndli ˈkaɪndli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more kindly

    • صفت عالی:

      most kindly

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective adverb B1
    مهربان، خوش‌خلق، دلپذیر، ملایم، لطف از روی مرحمت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - a kindly old man
    - مرد سالخورده‌ی مهربان
    - my mother's kindly smile
    - لبخند محبت‌آمیز مادرم
    - a kindly climate
    - آب و هوای مطبوع
    - Wounds that healed kindly.
    - زخم‌هایی که خود‌به‌خود خوب شدند.
    - He treats others kindly.
    - او با دیگران با مهربانی رفتار می‌کند.
    - Kindly refrain from smoking.
    - لطفاً از سیگار کشیدن خودداری فرمایید.
    - Kindly don't speak so loudly!
    - خواهشمندم این قدر بلند حرف نزنید!
    - Will you kindly put the book back on the shelf?
    - (آیا ممکن است) لطفاً کتاب را دوباره روی طاقچه بگذارید؟
    نمونه‌جمله‌های بیشتر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد kindly

    1. adjective compassionate, helpful
      Synonyms: attentive, beneficial, benevolent, benign, benignant, cool, cordial, favorable, friendly, generous, genial, gentle, good, good-hearted, good-natured, gracious, hearty, humane, kind, kindhearted, mellow, merciful, mild, neighborly, pleasant, polite, sociable, sympathetic, thoughtful, warm
      Antonyms: disagreeable, inconsiderate, unkindly, unsympathetic
    2. adverb with compassion
      Synonyms: affectionately, agreeably, benevolently, benignly, carefully, charitably, compassionately, considerately,cordially, courteously, delicately, generously, genially, good-naturedly, graciously, heedfully, helpfully, humanely, politely, solicitously, sympathetically, tenderly, thoughtfully, tolerantly, understandingly, well
      Antonyms: disagreeably, inconsiderately, unkindly

    Idioms

    • take kindly to

      با میل پذیرفتن، خوش آمدن (از چیزی)

    لغات هم‌خانواده kindly

    ارجاع به لغت kindly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «kindly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kindly

    لغات نزدیک kindly

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند