Unkindly

    ʌnˈkaɪndli ʌnˈkaɪndli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more unkindly

    • صفت عالی:

      most unkindly

    معنی‌ها

    adjective adverb
    نامهربانانه، با بی‌مهری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    adjective adverb
    رجوع شود به: unkind
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد unkindly

    1. adjective Lacking in sympathy and kindness
      Synonyms: unsympathetic
    2. adverb In an unkind manner or with unkindness
      Antonyms: kindly

    ارجاع به لغت unkindly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unkindly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unkindly

    لغات نزدیک unkindly

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند