گذشتهی ساده:
chippedشکل سوم:
chippedسومشخص مفرد:
chipsوجه وصفی حال:
chippingشکل جمع:
chipsدر معنای اول در انگلیسی آمریکایی بهجای chip از French fry استفاده میشود.
در معنای دوم در انگلیسی آمریکایی بهجای chip از potato chip هم استفاده میشود.
در معنای دوم در انگلیسی بریتانیایی بهجای chip از crisp و potato crisp استفاده میشود.
در معنای چهارم همچنین میتوان از microchip بهجای chip استفاده کرد.
انگلیسی بریتانیایی غذا و آشپزی سیبزمینی سرخکرده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
These chips are too salty for me.
این سیبزمینیهای سرخکرده برای من خیلی شور هستند.
He always asks for extra chips with his meal.
او همیشه با غذایش سیبزمینی سرخکردهی اضافی میخواهد.
chip shop
غذافروشی (که سیبزمینی سرخکرده و ماهی یا مرغ سوخاری میفروشد)
انگلیسی آمریکایی غذا و آشپزی چیپس (سیبزمینی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The vending machine only had salt and vinegar chips.
دستگاه فروش خودکار فقط چیپس سرکهنمکی داشت.
The kids were fighting over the last chip in the bag.
بچهها بر سر آخرین چیپس داخل پاکت دعوا میکردند.
a bag of potato chips
پاکت چیپس سیبزمینی
چیپس (تکههای سرخشدهی ذرت، موز و... که سرد خورده میشوند)
He crunched loudly on a chip during the movie.
او درطول فیلم با صدای بلند چیپس میخورد.
She served the banana chips with yogurt for dessert.
او چیپس موز را با ماست برای دسر سرو کرد.
کامپیوتر چیپ، تراشه، ریزپردازنده (یک قطعه بسیار کوچک نیمه هادی، که شامل مدارها و دستگاههای الکترونیکی بسیار ریز است و قادر به انجام عملیات خاصی میباشد)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
There are chips that can hold a million words.
بعضی از تراشههای کامپیوتری میتوانند بیش از یک میلیون واژه را ذخیره کنند.
the chip has transformed the world.
چیپ، دنیا را دگرگون کرده است.
تکه (کوچک)، خرده، شکستگی، خراش
There are a few wood chips on the floor from the carpenter’s work.
چند تکهچوب روی زمین از کار نجار باقی مانده است.
Be careful with the plate; it has a chip on the edge.
مراقب بشقاب باش؛ شکستگیای در لبهی آن وجود دارد.
ژتون (برای نشان دادن مقدار پول در قمار)
We were playing with ten-dollar chips.
ما با ژتونهای ده دلاری بازی میکردیم.
He pushed a stack of chips forward, raising the bet.
او یک دسته ژتون را به جلو هل داد و شرط را بالا برد.
poker chips
ژتون پوکر
cash in one's chips
1- (در قماربازی) ژتونهای برندهی خود را نقد کردن 2- (عامیانه) مردن
ورزش ضربهی چیپ (در گلف، تنیس و فوتبال)
That chip was a risky move, but it paid off.
آن ضربهی چیپ حرکتی پرخطر بود، اما نتیجه داد.
He attempted a chip over the defender's head.
او سعی کرد با ضربهی چیپ توپ را از بالای سر مدافع عبور دهد.
لبپریده کردن، شکستن، آسیب زدن (به بخش کوچکی از چیزی بهصورت تصادفی)
This crystal chips easily.
این بلور زود پریدگی پیدا میکند.
She accidentally chipped the glass while washing it.
او بهطور تصادفی هنگام شستن، لیوان را لبپریده کرد.
He chipped a piece of the ceramic tile during renovation.
او در حین بازسازی، به تکهای از کاشی سرامیکی آسیب زد.
My favorite mug chipped when I dropped it.
لیوان مورد علاقهام وقتی افتاد، لبپر شد.
ورزش ضربهی چیپ زدن
Knowing the goalie was close, he had to chip.
با دانستن اینکه دروازهبان نزدیک است، او مجبور شد چیپ بزند.
The golfer aimed to chip the ball onto the green.
گلفباز قصد داشت توپ را روی چمن چیپ بزند.
شرکت کردن، همکاری کردن، کمک کردن
تراشهی حافظه
از زمین و زمان طلبکار بودن، عصبانی و شاکی بودن، کینهی دیگران را به دل گرفتن
کلمه "chip" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متعددی دارد که هر یک از آنها در زمینههای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. در زیر به بررسی معانی، توضیحات و نکات جالب درباره این واژه میپردازیم.
معانی کلمه "chip"
1. تکه یا برش:
- در معنای اولیه، "chip" به معنی تکهای کوچک یا برشی از یک ماده است. به عنوان مثال، میتوان از "chip" به عنوان تکهای از چوب، سنگ یا هر ماده دیگر یاد کرد. این نوع استفاده معمولاً در صنایع دستی یا ساخت و ساز به کار میرود.
2. چیپ الکترونیکی:
- یکی از معانی رایج "chip" در دنیای فناوری اطلاعات و الکترونیک، به چیپهای الکترونیکی اشاره دارد. این چیپها معمولاً در دستگاههای الکترونیکی مانند کامپیوترها، گوشیهای هوشمند و لوازم خانگی استفاده میشوند و شامل مدارهای مجتمع (IC) هستند که اطلاعات را پردازش و ذخیره میکنند.
3. چیپس غذایی:
- در دنیای غذا، "chip" به معنی چیپسهای سیبزمینی یا سایر مواد غذایی سرخکرده است. این نوع چیپسها معمولاً به عنوان تنقلات مصرف میشوند و در انواع مختلفی از طعمها و اشکال موجود هستند.
4. بازیهای قمار:
- در بازیهای قمار، "chip" به قطعات کوچکی اطلاق میشود که به عنوان پول در بازیهای مانند پوکر یا بلکجک استفاده میشوند. این چیپها معمولاً از مواد پلاستیکی یا سرامیکی ساخته میشوند و ارزشهای مختلفی دارند.
نکات جالب درباره "chip"
- تاریخچه: واژه "chip" از زبان انگلیسی باستان به معنای "تکه" یا "برش" گرفته شده است و به مرور زمان معانی مختلفی به خود گرفته است.
- چیپهای رایانهای: چیپهای الکترونیکی که در رایانهها و دستگاههای هوشمند استفاده میشوند، معمولاً به عنوان مغز دستگاهها عمل میکنند. این چیپها توانایی پردازش میلیاردها عملیات در ثانیه را دارند و نقشی حیاتی در عملکرد دستگاههای مدرن ایفا میکنند.
- چیپس غذایی: چیپسهای سیبزمینی در قرن نوزدهم میلادی در ایالات متحده به وجود آمدند. امروزه این تنقلات در سراسر جهان محبوب هستند و در انواع مختلفی از طعمها مانند نمکی، کدو تنبل و پنیر چدار تولید میشوند.
- بازیهای قمار: استفاده از چیپها در بازیهای قمار به بازیکنان این امکان را میدهد که بدون حمل پول نقد در بازی شرکت کنند. این امر امنیت و راحتی بیشتری را فراهم میکند.
- فناوریهای نوین: با پیشرفت فناوری، چیپهای الکترونیکی به سمت کوچکتر و کارآمدتر شدن پیش میروند. چیپهای نانو به تازگی در حال توسعه هستند و میتوانند انقلابی در دنیای الکترونیک ایجاد کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chip» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chip