Marker

ˈmɑːrkər ˈmɑːkə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    markered
  • شکل سوم:

    markered
  • سوم‌شخص مفرد:

    markers
  • وجه وصفی حال:

    markering
  • شکل جمع:

    markers

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun countable B2
نشانگر، نشانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
noun countable
نشان‌گذار، علامت، نشانه
- a highway marker
- کیلومتر شمار جاده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد marker

  1. noun A sign
    Synonyms: tombstone, ticket, price mark, trademark, seal, arrow, counter, brand, flag, gravestone, stamp, guide, marking, indicator, boundary mark, monitor, notch, peg, inscription, pole, rag, recorder, scorer, signal, stone, mark
  2. noun A writing instrument
    Synonyms: felt-tip-pen, laundry marker, Magic Marker (trademark), colored pen, broad tip pen

ارجاع به لغت marker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «marker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/marker

لغات نزدیک marker

پیشنهاد بهبود معانی