با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Indicator

ˈɪndəkeɪt̬ər ˈɪndəkeɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable C2
    شاخص، نماگر
    • - The unemployment rate is an important economic indicator.
    • - نرخ بیکاری شاخص اقتصادی مهمی است.
    • - Gross domestic product (GDP) is a commonly used indicator of economic growth.
    • - تولید ناخالص داخلی (GDP) شاخص نماگر رشد اقتصادی است.
  • noun countable
    انگلیسی بریتانیایی راهنما (چراغ)
    • - I always use my indicator when changing lanes on the highway.
    • - همیشه هنگام تغییر باند در بزرگراه از چراغ راهنما استفاده می‌کنم.
    • - The indicator lights are an important safety feature on any vehicle.
    • - چراغ‌های راهنما ویژگی ایمنی مهمی در هر وسیله‌ی نقلیه هستند.
  • noun countable
    نشانگر (دستگاهی که مقدار یا تغییر سطح و سرعت و غیره را نشان می‌دهد)
    • - an arrival and departure indicator in an airport
    • - نشانگر ورود و خروج هواپیماها در فرودگاه
    • - The indicator on the thermostat showed the temperature was too high.
    • - نشانگر روی ترموستات دما را خیلی بالا نشان داد.
  • noun countable
    شیمی شناساگر، معرف (ماده‌‌ای که با کمک آن می‌توان تشخیص داد که یک محلول اسیدی است یا بازی)
    • - The indicator turned from blue to red, indicating the presence of an acid in the solution.
    • - شناساگر از آبی به قرمز تبدیل شد که نشان‌دهنده‌ی وجود اسید در محلول است.
    • - Litmus is an indicator of the presence of acid in a solution.
    • - لیتموس معرف وجود اسید در محلول است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد indicator

  1. noun sign
    Synonyms: barometer, beacon, clue, dial, gauge, guide, hint, index, mark, meter, omen, pointer, signal, symbol, warning

لغات هم‌خانواده indicator

ارجاع به لغت indicator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indicator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indicator

لغات نزدیک indicator

پیشنهاد بهبود معانی